سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

خيانت و طلاق به‌خاطر تلگرام

دادگاه

پنج شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۱:۰۰


زن جواني که به خيانت شوهرش در شبکه مجازي پي برده بود، مهريه 300 سکه‌اي‌اش را در دادگاه خانواده به اجرا گذاشت.

وايمکس نيوز- زن جوان درحالي که دست پسر شش ساله اش را گرفته بود و پله‌هاي مجتمع قضايي صدر را بالا و پايين مي‌کرد، با عجله وارد سالن طبقه اول دادگاه خانواده شد، نيم‌نگاهي به اطراف انداخت و با يافتن صندلي خالي به همراه پسرش روبه‌روي شعبه 244 دادگاه نشست. پسرک هاج و واج به اطراف نگاه مي‌کرد. گاهي نيز پشت سر مادرش پنهان مي‌شد و يواشکي آدم‌ها را نگاه مي‌کرد و گاه نگاه از آنها مي‌دزديد. مادر هم هرازگاه دستش را روي موهاي خرمايي رنگ پسرش مي‌کشيد و زير لب به او حرفي مي‌زد: امروز همه چيز تمام مي‌شود و بابا ديگر باعث ترساندن تو نخواهد شد. پسرک با شنيدن اين حرف‌ها، دست مادر را محکم گرفت و خودش را به او چسباند. در همين حال، مردي بلندقامت درحالي که کيفي به دوش داشت و مدارکي در دست؛ به سمت آنها آمد، اما همين که خواست به سمت پسرک برود. او ترسيد و زد زير گريه. مادرش سعي کرد او را آرام کند. زن بر سر مرد هوار کشيد که چرا اين‌قدر موجب وحشت پسرشان مي‌شود و آنها را عذاب مي‌دهد. مرد سرش را پايين انداخت و چيزي نگفت. نيم‌نگاهي به پسرش انداخت. دلش مي‌خواست او را بغل کند، اما نشد. پسرک ماه‌ها بود او را نديده بود و از ديدن وي مي‌ترسيد. احساس مي‌کرد شايد بتواند همسرش را راضي کند تا به زندگي با وي ادامه دهد، اما انگار اشتباه فکر کرده بود و اين بار همه چيز به آخر خط رسيده بود. در همين گيرودار بود که منشي دادگاه خانواده نام آن دو را صدا کرد. مرد و دقايقي بعد زن جوان که پسر کوچکش به او تکيه داده بود، وارد دفتر قاضي دادگاه شد. قاضي نيم نگاهي به اين زوج و فرزندشان انداخت و بعد پرونده آنها را نگاه کرد.

زن جوان، کيفش را کنار پسرش گذاشت و از قاضي خواست اجازه دهد حرف‌هايي را که سال‌هاست در قلبش جا مانده، بگويد. همين که قاضي اجازه داد او حرف بزند، بغض فروخورده‌اش شکست و اشک از چشمانش جاري شد. کمي‌ خودش را جمع و جور کرد. زماني که به خودش آمد، توضيح داد: آقاي قاضي از اين وضع که شوهرم برايمان ساخته خسته شده‌ام. پسرم مي‌ترسد از پدرش. ماه‌ها ما را رها کرده است. هزينه زندگي‌مان را خانواده‌ام مي‌دهد، حتي هزينه پيش‌دبستاني رفتن پسرم را. او به من خيانت کرده و مدام با خانم‌ها در سايت‌هاي مختلف اينترنتي و فضاي مجازي به گپ، گفت‌وگو و خنده و خوش‌گذراني مشغول است، غافل از اين‌که من و فرزندش هم در اين زندگي نقش داريم.

در اين شرايط يکباره سر شوهرش فرياد زد: اين عشقي بود که به من و بچه‌ام داشتي؟ اين عشق بود يا خيانت و بدبختي؟ چطور مي‌توانم به تو اعتماد کنم؟ من حاضر نيستم ديگر به حرف‌هايت توجه کنم. آقاي قاضي! او زندگي‌ام را به باد داده است. بعد ادامه داد: ماجراي اين آشنايي هفت سال پيش رقم خورد. من در يک آژانس هواپيمايي کار مي‌کردم. شوهرم آن زمان در آمريکا اقامت داشت و مدام به اين کشور در رفت و آمد بود. او از آژانس هواپيمايي که من کار مي‌کردم، بليت‌هايش را تهيه مي‌کرد و همين باعث آشنايي‌مان شد و عشقي ميان ما شکل گرفت و به ازدواج انجاميد. گمان مي‌کردم او مرد روياهاي من است. اوايل زندگي‌مان خيلي خوب بود، حتي مرا به آمريکا برد و در آنجا فرزندم به دنيا آمد و چند ماه آنجا بوديم، اما از يک سال و نيم پيش دروغگويي او آغاز شد. مدام بهانه مي‌آورد که ديرتر به خانه مي‌آيد و اين همه تاخير، بابت کارهايي است که درشرکتش دارد.

همين موقع آه عميقي کشيد و گفت: شوهرم به جاي اين‌که بيشتر وقت خود را با من و تنها ثمره عشقمان يعني پسرمان بگذارد، در شبکه‌هاي مجازي، مشغول ارتباط با دوست‌هاي مجازي است و حتي با آنها بيرون مي‌رود. ماجرا به همين‌جا ختم نمي‌شود. يک روز که تلفنش را در خانه جا گذاشته بود، ديدم زنان و دختران مختلف در شبکه‌هاي مجازي با او دوستي دارند. حتي با برخي از آنها به مسافرت، ميهماني، رستوران و کافي‌شاپ رفته است و آن ساعت‌هايي که مي‌گفت بايد به ماموريت کاري برود، با آنها خوش مي‌گذرانده است. او مردي خيانتکار است. من هم مهريه 300 سکه‌اي‌ام را مي‌خواهم، هم طلاقم را. او لياقت ماندن کنار من و پسرم را ندارد. به درد او همين زن‌هايي مي‌خورند که به او در فضاي مجازي عشق مي‌ورزند.

گفته‌هاي زن جوان که به پايان رسيد، شوهرش رشته کلام را به دست گرفت و ادامه داد: همسرم خيال واهي دارد. من فقط دوستي‌هاي اينترنتي با افراد دارم. اين دليل نمي‌شود که من با آنها رابطه دارم. اين خيالات همسرم است که گمان مي‌کند من با دوستان اينترنتي در ارتباطم. آنها فقط دوستان مجازي‌ام هستند. من اگر براي کار به ماموريت رفتم با همکاران مرد رفته‌ام و اين توهم‌ها باعث شده همسرم خيال کند من با خانم‌ها در ارتباط هستم. همسرم به دنبال پول واعتبارم بود. او فقط مي‌خواست من براي او حسابي پول خرج کنم و اقامت آمريکا برايش بگيرم که بتواند به اين کشور رفت و آمد کند و موفق هم شد. من زندگي‌ام را دوست دارم. پسرم را دوست دارم. در اين چند ماه که او قهر کرده و به خانه پدري‌اش رفته، هرچه مي‌گويم برگرد، توجهي نمي‌کند و حاضر به بازگشت نيست. آنقدر در اين چند ماه نگذاشته پسرم را ببينم که از من مي‌ترسد و مرا به عنوان پدر قبول نمي‌کند. همسرم خيالاتي است و با گفته‌هايش مي‌خواهد زندگي‌مان را برهم بزند. من زندگي‌ام را دوست دارم و نمي‌خواهم او را طلاق دهم. مرد زير بار حرف‌هاي همسرش نمي‌رفت و همچنان مدعي بود خيانتي در کار نيست.

قاضي دادگاه هم با شنيدن گفته‌هاي اين زوج از آنها خواست نزد مشاور خانواده بروند تا شايد مشکل حل شود و فرصتي براي ادامه زندگي به يکديگر بدهند.

زن جوان درحالي که دست پسرش را گرفته بود، از دادگاه خارج شد و شوهرش پشت سر او بيرون رفت، اما همچنان در سالن دادگاه مشغول مشاجره بودند که کم‌کم از مجتمع قضايي خارج شدند.

شکايت از شوهر به خاطر فضاي مجازي

چندي پيش زن جواني با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و درخصوص علت آن به قاضي توضيح داد: شوهرم خودش مرتب در گروه‌هاي مختلف شبکه‌هاي مجازي است و مدام در وايبر و واتس آپ و لاين در حال چت کردن است. ولي اجازه نمي‌دهد من اين برنامه‌ها را در گوشي ام داشته باشم.

زن جوان ادامه داد: به او مي‌گويم اگر خوب نيست، چرا تو خودت مدام براي آنها وقت مي‌گذاري. به من مي‌گويد اين برنامه‌ها اعتيادآور است و وقت آدم را مي‌گيرد. هرچه به او مي‌گويم چرا چيزي که بد است، خودت استفاده مي‌کني مي‌گويد، من فرق مي‌کنم و نمي‌خواهم تو درگير اين مسائل شوي. الان چند ماه است که سر اين موضوع با هم درگيريم و تازه متوجه شدم که شوهرم خيلي خودخواه است.

وي افزود: حتي به او مشکوک هم شدم و حس مي‌کنم دليلي دارد که اجازه نمي‌دهد من وارد اين برنامه‌ها و گروه‌ها شوم. براي همين تصميم به جدايي گرفتم.

خيانت و طلاق به‌خاطر تلگرام

زن جوان وقتي ديد که شوهرش براي يک دختر مزاحمت ايجاد کرده، راهي دادگاه خانواده شد و درخواست طلاق داد.

چندي پيش زن جواني با مراجعه به دادگاه خانواده، درخواست طلاق داد و درخصوص علت آن به قاضي گفت: چند وقت پيش متوجه شدم که شوهرم براي يک دختر مزاحمت ايجاد کرده است. او در گروهي در تلگرام به يک دختر پيام‌هاي شخصي داده و حتي با وجود برخورد جدي آن دختر، باز هم برايش مزاحمت ايجاده کرده است. تا جايي که اين دختر شوهرم را تهديد کرده که اگر بار ديگر مزاحمش شود از او شکايت مي‌کند.

زن جوان ادامه داد: وقتي اين پيام‌ها را داخل گوشي شوهرم خواندم، شوکه شدم. اصلا باور نمي‌کردم که شوهرم چنين آدمي باشد که کار و زندگي و همسرش را رها کند و به دنبال دختر مردم بيفتد. آن هم دختري که اصلا او را نمي‌شناسد و برايش مزاحمت ايجاد کند. از وقتي اين موضوع را متوجه شدم يک لحظه هم آرام و قرار ندارم و نمي‌توانم به شوهرم اعتماد کنم. حتي به خودش هم نگفتم که اين پيام‌ها را در گوشي‌اش ديدم، چون مي‌دانستم که مي‌خواهد با دليل‌هاي واهي کار زشت خود را توجيه کند. براي همين تصميم به جدايي گرفتم و مي‌خواهم براي هميشه از اين مرد جدا شوم.

پس از پايان صحبت‌ها، قاضي شوهر اين زن را به دادگاه احضار کرد تا صحبت‌هاي او را هم بشنود.

دردسر عظيم پيام‌هاي عاشقانه مرد غريبه

به سفارش يکي از دوستان، تصويري زيبا و آرايش شده از خودم را به عنوان عکس پروفايل در يکي از شبکه‌هاي اجتماعي قرار دادم و اندکي بعد اين موضوع براي زندگي ام دردسرساز شد... .

خانم جوان که با وجود دو فرزند با درخواست جدي طلاق از سوي همسرش روبه‌رو شده است به مشاور اجتماعي پليس گفت: با ورود و استفاده نابجا از برنامه‌هاي کاربردي تلفن همراه، کانون گرم خانوادگيمان به سمت سردي و فروپاشي رفت.

وي ادامه داد: پيش از اين از برنامه‌هاي کاربردي تلفن همراه بي‌‌اطلاع بودم و تنها از يک تلفن همراه ساده براي برقراري تماس استفاده مي‌کردم تا اين که در پي رفت و آمد با برخي دوستان با نرم‌افزارهاي موجود در گوشي‌هاي همراه هوشمند و شبکه‌هاي اجتماعي آشنا شدم. به ترغيب آنها و با وجود مخالفت همسرم يک تلفن همراه هوشمند خريدم و از آن پس با تعدادي از دوستان و اعضاي فاميل در تعدادي از شبکه‌هاي مجازي عضو گروه‌هايي شدم و دائم با اشتراک فيلم، عکس و اطلاعات مختلف درخصوص برنامه‌هاي آشپزي، اقدامات روزانه، مسافرت، خواص دارويي مواد و... با هم در ارتباط بوديم.

زن جوان ادامه داد: ابتدا وقت زيادي از روز و شبم صرف اين ارتباطات مجازي مي‌شد و همسرم بيشتر اوقات که سرگرم پيام‌نگاري بودم، ملامتم مي‌کرد و دليل مخالفتش را کم‌توجهي به فرزندانم مي‌دانست و از من مي‌خواست همچون گذشته وقت بيشتري را براي امور خانه و بچه‌ها بگذارم، اما من زياد به تذکراتش اهميت نمي‌دادم.

پس از مدتي به سفارش يکي از دوستان تصويري زيبا و آرايش شده از خودم را به عنوان عکس پروفايل در يکي از شبکه‌هاي اجتماعي گذاشتم که همين عکس باعث دردسر بزرگي در زندگي‌ام شد.

وي افزود: مدتي بعد نمي‌دانم سر و کله فردي که با ارسال تصاوير و پيام‌هاي عاشقانه به من ابراز علاقه مي‌کرد چگونه و از کجا پيدا شد و من هم از روي کنجکاوي بعضي پيام‌هاي او را پاسخ مي‌دادم و بيشتر اوقات به پيام‌ها و درخواست‌هايش توجهي نداشتم تا اين که همسرم به طرز رفتار و سرگرمي تمام وقت من با تلفن همراه شک کرد و چند نوبت به طور مخفيانه تصاوير و پيام‌هاي تلفن همراهم را بررسي کرد.

ابتدا سعي کردم او را متقاعد کنم گاهي دستيابي به عکس و اطلاعات ديگران در فضاي مجازي بدون خواست و اراده فرد نيز قابل انجام است و وقوع اين مسائل در اين محيط‌ها عادي و ناشي از سوءتفاهم يا جابه جا شدن يک عدد و رقم است و هيچ گونه ارتباط دو طرفه‌اي بين من و آن فرد که زن يا مرد بودنش هم مشخص نيست، وجود ندارد، اما همسرم با ديدن برخي پيام‌هاي رسيده و پاسخ‌هاي هرچند کوتاه و بي‌اهميت من به آنها بويژه ديدن عکس پروفايلم به هيچ يک از حرف‌هايم توجه نکرد و حتي موضوع را با خانواده‌ام در ميان گذاشت و اين گونه بود که روابطمان به سردي و جار و جنجال کشيد. طوري که وساطت و پادرمياني بزرگ‌ترها هم نتوانست تفکر و تصميم همسرم را تغيير دهد.

هم‌اکنون شوهرم با وجود دو فرزند، قصد جدايي دارد و تا حالا هم وساطت فاميل باعث جلوگيري از طلاقمان شده، اما کاش در اين شرايط مي‌توانستم به او ثابت کنم در کارهاي مجازي من هيچ گونه ارتباط دو طرفه‌اي نبوده و عاشق زندگي‌ام هستم، اما افسوس که به دليل مراوده‌هاي مجازي خالي از منطق، بدجور بين من و همسرم ديوار بي‌اعتمادي کشيده شده است.

منبع: جام جم آنلاين

دیدگاه ها و نظرات :

captcha
ارسال
اشتراک گذاری مطالب

آخرین مطالب آرشیو

پربیننده‌ترین مطالب آرشیو